با گردهمايي اتحاديه عربي، همان دولي كه در برابر جنايات و تعديات اسرائيل لالماني سخت گرفتهاند و صدايشان درنميآيد به ايران هشدار ميدهند!
سران عربي و اين كشورهايي كه عليه ايران بيانيه ميدهند اگر كاري از دستشان ساخته بود اسرائيل را سر جاي خود مينشاندند، اسرائيل ماهيت آنها را نيك ميشناسد كه اعتنايي به همايشها و تصميمگيريهايشان نكرده و محلشان نميگذارد.
اكنون بايد حمايت از مالكيت ايران بر جزاير سه گانه ابوموسي، تنب بزرگ و تنب كوچك به صورت حركتي ميهني درآيد. بايد در نمازهاي جمعه به جزيره ابوموسي اشاره شود. بايد همه سخنرانان از عرش فرود آيند و بر فرش زمين و درياهاي ايران قرار گيرند و از حقوق حاكميت ايران دفاع كنند. بايد امارات متنبه شود كه كار دكتر احمدينژاد كار شخصي نيست و خواست عمومي است. بايد يادآوري گردد كه استقرار نيروهاي مسلح ايران در بخشي از خاك ايران نه تنها اشغال نبوده بلكه اعاده حاكميت است و به هيچكس اجازه داده نميشود در اين مورد فضولي كند.
بايد سفير ايران در امارات نيز براي مشورت به تهران فراخوانده شود. بايد يك مارش حركت ميهني مردمي به سوي ابوموسي آغاز شود. راديو و تلويزيون بايد سرودهاي خليج فارس و ابوموسي را بسازد و اگر موجود است بارها پخش كند. دوست عزيزي پيشنهاد كرد كنسرتي از هنرمندان شايسته مانند استاد
محمداصفهاني و ساير خوانندگان كه بعضي از آنان استاد خواندن اشعار حماسي هستند در ابوموسي برگزار شود.
دولت بايد ابوموسي را همچون جزيره كيش، آباد و معمور سازد. انگليسيها به شهادت اسناد وزارت امور خارجه ايران به قشم، سيري، باسعيد (نقطهاي در قشم)، هنگام، خارك و ساير جزاير ايران نيز نظر طمع داشتند و بارها كوشيدند پيشنهاد خريد و اجاره اين جزاير و پاره كردن آنها را از خاك ايران عنوان كنند كه نتوانستند. اكنون بايد خواست ملي- ميهني، اسلامي بهعنوان آباد كردن جزيره ابوموسي و تنب بزرگ و ساير جزاير خليج فارس اجرا شود.
ابوموسي ملك مطلق ايران است، حضور اتباع شارجه در آنجا هيچ مانعي ندارد چرا كه در گذشته شاهد حضور يك ميليون كرد عراقي در ايران و همچنين اسكان و اشتغال سه تا چهار ميليون افغان در سراسر كشور هستيم كه با سعهصدر، مهرباني و تفاهم مردم ايران پذيرفته شدهاند، بدون اينكه حق مالكيتي براي اتباع خارجي ايجاد شود. هماكنون چند ميليون ايراني ساكن كشورهاي مختلف جهاناند، آيا آنان صرف حضور در امريكا يا فرانسه يا انگليس يا كانادا يا استراليا، حق مالكيت نواحي مناطقي از آن كشورها را دارا ميشوند يا صرفاً يك شهروند مهاجرند؟ ادعاهاي امارات از اصل بياساس و به مثابه «تير در تاريكي انداختن» و «سنگ مفت گنجشك مفت است.» سكوت، نرمش و مماشات ايران با كشورهاي منطقه، جسارت را به اينجا رساند كه بر رئيس دولت بزرگ و مقتدر ايراد ميگيرند كه چرا به يك جزيره ايراني رفته تا با همميهنانش سخن گويد؟
تصور ميكنم از ميان سفرهاي استاني دكتر احمدينژاد، سفر به استان هرمزگان و جزيره ابوموسي، شيرينترين، پرشورترين و مطبوعترين سفر استاني او بوده است. مردم سراسر كشور را نيز در لذت سفر به ابوموسي و ديدن اين قطعه از خاك
ايرانزمين كه به زور و ترفند استعمار انگليس به مدت 80 سال از كشور جدا شده بود، سهيم سازيد.
كجاست تور يك روزه و دو روزه ابوموسي؟
آيا نميتوان در اسرع وقت مهمانخانهاي 400 اتاقه در ابوموسي ساخت؟
آيا نميتوان بابا موسي را به ويترين پيشرفتهاي ايران بدل كرد؟
مرحوم نهرو، نخستوزير هند يكي از صلح دوستترين رجال جهان بود اما او وقتي ديد نميتواند از طريق سازمان بيخاصيت ملل متحد، شبهجزيره حاصلخيز و پهناور گوا (GOA) را از استعمارگران پرتغالي مسترد دارد با نيروي نظامي از راه هوا، دريا و زمين بدانجا حمله كرد و آن را بازپس گرفت.
سلطه 100 ساله انگلستان بر هنگكنگ و سلطه 300 ساله پرتغال بر بندر چيني ماكائو سبب نشد كه آن كشور از حاكميت بر آن نقاط منصرف شود و بالاخره هر دو نقطه مهم را كه قطب گردشگري و تجارت خاور دور محسوب ميشود، بازپس گرفت. استقرار نيروهاي مسلح ايران در سال1350 در ابوموسي، واژه اشغال (احتلال) را در بر ندارد و فقط اعاده حاكميت ايران بر قطعه اشغال شده از خاكش بهوسيله انگلستان است. ايران در آن زمان مذاكرات خود را با انگلستان انجام داده و به پايان رساند. بايد بيفزايم كه در هجدهم آذرماه 1350 پيرو شكايات چند كشور عربي از ايران بر سر مالكيت جزاير سهگانه، شوراي امنيت سازمان ملل متحد، نمايندهاي از وزارت امور خارجه وقت ايران را به جلسه اين شورا فرا خواند و پس از شنيدن توضيحات نماينده ايران كه اين مسئله را داخلي ميدانست، شوراي امنيت سكوت اختيار كرده و تصميمي در اين مورد اتخاذ ننمود و موضوع از نظر سازمان ملل و شوراي امنيت پايان يافته تلقي شد.
نظرات شما عزیزان: